سوالات قاضی در جلسه تمکین + آشنایی با انواع آن ⚖️【سال1403】
مرد و زن ممکن است در طول زندگی مشترک خود با اختلافاتی رو به رو گردند . این اختلافات از دیر باز مورد توجه شارع بوده است و آیات و روایات متعددی در این زمینه وجود دارند . از طرفی این موضوع در مورد قانون گذار هم صدق نموده و قانون گذار با تصویب قوانینی متعدد ، ضمن تأمین نظر شارع ، در پی دوام بخشی زندگی مشترک و کاهش این اختلافات و حل آن ها به بهترین روش ممکن است . یکی از این اختلافات ممکن است در موضوع تمکین به وقوه پیوندد و در این مقاله سعی داریم به بررسی موضوع سوالات قاضی در جلسه تمکین بپردازیم. در ادامه با ما همراه باشید.
تمکین چیست؟
قانون گذار و شارع مقدس ، پس از انعقاد عقد نکاح بین زن و مرد و محرمیت ایشان نسبت به یکدیگر ، وظایفی را در راستای تداوم زندگی مشترک بر عهدۀ زن و مرد بار کرده است. یکی از این وظایف که خاص زن بوده و انجام آن بر عهدۀ زن می باشد ، تمکین از شوهر است . تمکین از آثار ریاست مرد بر خانواده است و به این معنی است که زن وظایف خود نسبت به شوهر را انجام دهد.
البته این گونه نیست که صرفاً زن را مجری این وظایف بدانیم و بگوییم فقط زن ملزم به تمکین در برابر شوهر است . همانطور که در بالا نیز بیان شد این وظایف دو گانه و بر عهدۀ هر دو زن و مرد می باشد . برای مثال مرد نیز حسب صراحت مواد 1103 و 1106 قانون مدنی ، شوهر نیز مکلف به حسن معاشرت ( به بیان ساده تر داشتن رفتار و ارتباطی خوب و پسندیده با همسر خود ) و پرداخت نفقۀ همسر خود می باشد . لکن با توجه به این موضوع که موضوع مقالۀ ما سوالات قاضی در جلسه تمکین می باشد ، موضوع تمکین بیشتر مورد بحث قرار خواهد گرفت . برای دریافت مشاوره و اعطای وکالت در رابطه با دعاوی خانواده می توان به بهترین وکیل خانواده مراجعه کرد.
آشنایی با انواع تمکین
در بالا به طور مختصر با مبحث تمکین آشنا شدیم و برای آنکه موضوع سوالات قاضی در جلسه تمکین را بررسی کنیم ابتدا باید با انواع تمکین نیز آشنا شویم . تمکین بر دو نوع است : تمکین عام و تمکین خاص .
تمکین عام
تمکین عام به معنی پذیرش ریاست مرد بر خانواده و همچنین انجام وظایف قانونی و شرعی از طرف زن نسبت به شوهر می باشد . نکته مهمی که در بالا به آن اشاره شد این است که زن صرفاً مکلف به انجام وظایف قانونی و شرعی خود می باشد و هر عملی خارج از این وظایف را می تواند انجام نداده و این انجام ندادن نیز ضمانت اجرا یا عواقبی برای ایشان نخواهد داشت.
برای مثال مرد نمی تواند زن را از انجام وظایف شرعی و مذهبی منع کند و همچنین نمی تواند زن را مجبور به انتقال اموال زن به خود کند. پس آنچه که در بحث تمکین بحث خواهد شد صرفاً وظایفی است که قانون یا شرع بر عهدۀ زن گذاشته است.
نکته ای که در این خصوص وجود دارد ، آیا مرد می تواند عکس اعمال بالا را از همسر خود بخواهد؟ برای مثال خانمی به رعایت حجاب و انجام وظایف دینی خود پایبند نیست ، آیا مرد می تواند الزام همسر خود به حفظ حجاب و انجام وظایف دینی بخواهد؟
در این خصوص باید گفت مرد صرفاً می تواند انجام آن دسته اعمالی را بر اساس تمکین از زن بخواهد که علاوه بر دو شرط بالا ( یعنی قانونی و شرعی بودن وظیفه ) انجام این اعمال متاثر از زندگی مشترک ایشان باشد ؛ ساده تر اعمالی فردی که به خود زن یا زندگی ایشان مربوط خواهد شد از مجرای تمکین قابلیت اعمال را نخواهد داشت. برای مثال اگر پوشش زن با شئونات زندگی مرد در تعارض باشد ، مرد صرفاً می تواند منع زن را از انجام اعمال خلاف شئون بخواهد و این منع اساساً بر مبنای تمکین زن نخواهد بود.
تمکین خاص
تمکین خاص به این معنی است که زن نزدیکی جنسی با شوهر خود را به طور متعارف بپذیرد و جز در مواردی که مانع موجهی ( مانند بیماری شوهر یا خوف خطر جانی یا حیثیتی و…. ) داشته باشد ، از برقراری رابطه جنسی با او سر باز نزند . سوالی که پیش خواهد آمد این است که آیا مرد نیز چنین وظیفه ای دارد ؟
هر چند در فقه تأسیسی به نام « ایلاء » وجود دارد و در این تأسیس مرد سوگند یاد می کند که تا حداقل 4 ماه ( یا بیشتر ) به قصد ضرر رساندن به همسر خود با ایشان رابطۀ نزدیکی برقرار نسازد ؛ با وجود این تأسیس برخی بر این باورند که مرد هر زمانی که تمایل داشته باشد می تواند از برقراری رابطه امتناع کند چرا که چنین حقی حتی در فقه برای ایشان پیش بینی شده است ؛ لکن بنابر تفسیر قانونی اولاً که یکی از وظایف مرد حسن معاشرت با همسر خود است که برقراری رابطۀ جنسی یکی از این آداب می باشد و ثانیاً اگر عدم نزدیکی با زن موجب عسر و حرج ایشان شود ، به زن این حق را خواهد داد که از حاکم ( قاضی ) تقاضای طلاق خود از همسر خود را کند .
نکته
سوال دیگری که پیش خواهد آمد این است که آیا مرد می تواند با استناد به ریاست خود بر خانواده و همچنین وظیفۀ زن به تمکین ، اعمالی همچون بررسی کردن تلفن همراه همسر خود یا منع همسر خود از رفت و آمد با خانواده یا نزدیکان یا بررسی رفت و آمد های همسر خود ، انجام دهد؟
آنچه که از تفسیر قانونی مواد بر می آید این است که مرد می تواند مکاتبات یا رفت و آمد های همسر خود را بررسی کند ؛ توجه گردد که این بررسی باید در حد متعارف و با حفظ شأن و منزلت زن باشد و برای مثال در این خصوص مرد می تواند سوالاتی از همسر خود بپرسد اما اینکه کلاً مانع رفت و آمد ایشان شود یا مدام تلفن همراه ایشان را بررسی کند ، از حد متعارف خود خارج شده و قانون چنین حقی را نیز محترم نمی شمرد.
دعاوی مربوط به تمکین زن
در رویه قضایی حاکم ، سه دعوا بیشترین ارتباط را با تمکین زن داشته و برای بررسی موضوع سوالات قاضی در جلسه تمکین ، باید ضمن توضیح و تشریح این سه دعوی ، به سوالات قاضی در این جلسات نیز بپردازیم . این سه دعوی عبارت از : 1- دعوی الزام به تمکین 2- دعوی اثبات نشوز 3- دعوی مطالبه نفقه ایام زوجیت
البته در دعاوی دیگری همچون دعوی صدور گواهی عدم امکان سازش یا صدور حکم طلاق و مواردی دیگر نیز ممکن است در خصوص مبحث تمکین سوالاتی پرسیده شود لکن سه دعوی اصلی که تمکین زن ناظر بر آن ها است و تأثیر بسازیی در سرنوشت دعوی دارد همان سه موردی است که در بالا بیان شد. در ادامه نیز به توضیح این سه مورد خواهیم پرداخت.
دعوی الزام به تمکین
این دعوی ، دعوایی است که صرفاً می تواند از جانب مرد مطرح شود و به دیگر معنی خواهان این دعوی همیشه زوج است. مقصود از طرح این دعوی ملزم نمودن زن ناشزه نسبت به تمکین از همسر خود می باشد . هر چند به عقیده نگارندۀ این مقاله ، این دعوی از هدف و مقصود خود فاصله گرفته و اکنون با این هدف که مرد به همسر خود نفقه پرداخت نکند ، طرح خواهد شد. ساده تر اینکه از زمانی که حکم الزام زن به تمکین در این دعوی صادر می شود، مرد می تواند از پرداخت نفقۀ زن خودداری کند چرا که صدور حکم در این دعوی منوط به آن است که زن ناشزه باشد.
در این دعوی مرد ملزم به ارائه اسناد و مدارک خاصی مبنی بر عدم تمکین زن نیست ، چرا که ادعای مرد یعنی عدم تمکین با اصل ( اصل عدم ) همسو است و علی رغم اینکه مرد خواهان است لازم نیست دلایل خاصی مطرح کند و در این دعوی این زن است که باید تمکین خود را ثابت نماید. پس طبیعی است که سوالات قاضی در این جلسه بیشتر از زن پرسیده می شود و سوالاتی همچون علت عدم تمکین از زن پرسیده خواهد شد. در حقیقت مقصود قاضی در این جلسه این است که ابتدا بررسی کند عدم تمکین رخ داده است یا خیر و در وهلۀ دوم آیا این عدم تمکین با توجه به دلایل قانونی صورت پذیرفته است یا خیر.
دعوی اثبات نشوز
این دعوی نیز همانند دعوی قبل صرفاً توسط مرد مطرح خواهد شد و مرد خواهان این دعوی است و زن به عنوان خوانده به این دعوی دعوت خواهد شد. هدف از طرح این دعوی نیز اثبات نشوز زن از جانب مرد با دلایلی همچون عدم پرداخت نفقه به ایشان می باشد. خواهان این دعوی همچنان مرد است اما بر خلاف دعوی قبلی ، این مرد است که باید نشوز زن را اثبات کند و برخلاف دعوی قبل ، زن ملزم به ارائه دلیل و مستندات نمی باشد و این مرد است که باید دلایل و مستندات خود را مبنی بر نشوز زن به محکمه تقدیم کند.
علت این امر آن است که در این دعوی ادعای مرد یعنی نشوز ، بر خلاف اصل ( اصل عدم ) بوده و مرد ملزم به ارائه اسناد و مدارک به منظور صدور رأی مطلوب می باشد. پس طبیعی است که در این دعوی بیشتر سوالات از مرد پرسیده شود و همچنین مرد ملزم به ارائه مستندات و دلایل مبنی بر نشوز زن می باشد.
تفاوت دو دعوی الزام به تمکین و اثبات نشوز
در بالا گفتیم که هدف از طرح دو دعوی بالا ، نهایتاً عدم پرداخت نفقه به زن می باشد ؛ پس چرا دو دعوی برای یک منظور وجود دارد و با اینکه طرح دعوی اثبات نشوز برای مردان سخت تر است ( چون در این دعوی مرد باید نشوز زن را ثابت کند بر خلاف دعوی الزام به تمکین که زن باید تمکین خود را ثابت کند ) اصلا چرا مردان به سوی طرح دعوی اثبات نشوز می روند؟ پاسخ به این سوال را باید در تفاوت این دو دعوی جستجو کرد ؛ تفاوت این دو عبارت اند از:
الف – گفتیم که در دعوی الزام به تمکین ، مرد از زمان صدور حکم الزام به تمکین می تواند به همسر خود نفقه پرداخت نکند چرا که صدور چنین حکمی مساوی با نشوز زن است . اما در دعوی اثبات نشوز ممکن است نشوز زن پیش از صدور حکم باشد ، به عنوان مثال مرد دعوی اثبات نشوز زن از سال 97 را از دادگاه مطالبه کند و در این حالت اگر حکم به نفع مرد صادر شود مرد نه تنها می تواند از سال 97 به بعد نفقه ای به زن پرداخت نکند بلکه مبالغ یا خدماتی که در راستای نفقه به زن پرداخت شده اند ، بر اساس این حکم قابل استرداد و باز پس گیری و مطالبۀ اجرت المثل نیز خواهند داشت.
ب – حکمی که در دعوای الزام به تمکین صادر می شود یک حکم تاسیسی است یعنی دادگاه وضعیت جدیدی را پیش بینی می کند و آن وضعیت جدید از تاریخ صدور حکم به بعد خواهد بود . البته این حکم علی رغم تاسیسی بودن قابلیت صدور اجرائیه و اجرا شدن را ندارد و برای مثال نمی توان زن را با قوۀ قهریه ملزم به تمکین نمود. حکم اثابت نشوز یک حکم اعلامی است به این معنی که دادگاه به دنبال ایجاد وضعیت جدیدی نیست بلکه همان وضعیت سابق را اعلام و گزارش می کند. حال این وضعیت ممکن است یک سال پیش از صدور حکم باشد یا ده سال!
ج – می دانیم که پس از طلاق رجعی ، مرد مکلف به پرداخت نفقه در ایام عده به همسر خود می باشد. حال اگر پیش از صدور گواهی عدم امکان سازش و جاری شدن صیغۀ طلاق ، مرد به موجب دعوی اثبات نشوز ، نشوز همسر خود را ثابت کرده باشد ، در ایام عده به ایشان نفقه تعلق نخواهد گرفت. چنین وضعیتی در دعوی الزام به تمکین وجود ندارد.
دعوی الزام به پرداخت نفقه ایام زوجیت
خواهان این دعوی بر خلاف دو دعوی قبل ، زن است و هدف از طرح این دعوی مطالبۀ نفقه زن توسط خود زن است. اختلافی اساسی در رویه در این خصوص وجود دارد. عده ای تمکین را شرط دریافت نفقه می دانند و بیان می دارند تا زن تمکین خود را ثابت نکند نفقه ای به او تعلق نمی گیرد. عده ای دیگر نیز بر این باورند که نشوز مانع دریافت نفقه است و بیان می دارند همین که عقد نکاخ منعقد شد ، زن مستحق دریافت نفقه است تا زمانی که نشوز ایشان ثابت شود. نظریۀ دوم در رویۀ قضایی طرفداران بیشتری دارد. لکن در این دعوی نیز بیشتر سوالات از مرد پرسیده خواهد شد.
سوالات قاضی در جلسۀ تمکین ، بر این مبناست که آیا زن ناشزه می باشد یا خیر و این مرد است که باید نشوز را اثبات کند و به نوعی مدعی این دعوی مرد است و اگر مرد از اثبات نشوز زن ناتوان باشد ، بدون هیچ موردی حکم به نفع زن صادر خواهد شد. البته این نظر گروه دوم است و اگر به نظر گروه اول قائل باشیم ، موضوع بر عکس خواهد شد و این زن است که باید تمکین خود را ثابت کند و بیشتر سوالات نیز از ایشان پرسیده خواهد شد. مجدداً ذکر می شود که نظر گروه دوم طرفداران بیشتری در رویۀ موجود قضایی دارد.
لزوم مراجعه به وکیل در خصوص دعوی تمکین
همانطور که در بالا مشاهده شد ، دعوی تمکین خود شامل سه دعوی اصلی می شود و ممکن است چند دعوی فرعی نیز به همراه داشته باشد . دیدیم که این دعاوی ظرافت ها و نکات خاص خود را به همراه دارند و بر اساس طرح هر یک از دعاوی ممکن است سوالات قاضی در جلسه تمکین نیز متفاوت باشد . پس بهترین راه حل ممکن مراجعه به اشخاصی متخصص در زمینه حقوق خانواده که وکیل دادگستری می باشد ، است.
معمولاً دعاوی خانواده نیز در شعباتی مخصوص به نام دادگاه خانواده رسیدگی می گردند و به این علت که معمولاً تعداد این شعبات نیز کم است ، لذا پرونده های زیادی در این شعبات وجود دارند و بر این اساس مدت زمان رسیدگی نیز افزایش پیدا می کند ، پس بهترین راه حل جهت کسب نتیجه مطلوب و در کوتاه ترین زمان ، مراجعه و استفاده از تجربیات وکیل دادگستری می باشد .
کلام آخر
در این مقاله به بررسی موضوع سوالات قاضی در جلسه تمکین پرداختیم . دیدیم که جلسه ای تحت عنوان جلسۀ تمکین وجود ندارد و هر دعوی به فرا خور موضوع خود می تواند با مبحث تمکین در ارتباط باشد که سه تا از مهم ترین دعاوی در این زمینه خدت شما همراهان گرامی شرح داده شد . در ادامه نیز به شرح و بررسی هر یک از این دعاوی پرداختیم و با تعیین مدعی در این دعاوی ، گفتیم که قاضی ممکن است چه سوالاتی را از شما پرسش نماید.. در انتها نیز تفاوت و هدف از طرح این دعاوی و نتیجه ی هر یک از این دعاوی خدمت شما عزیزان بیان شد . همراهی شما خوبان موجب دلگرمی ماست . نظرات و انتقادات خود را با ما به اشتراک بگذارید .